چهارشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

نشست سالانه اندیشکده‌های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با سخنان دکتر واعظ زاده رئیس مرکز و رئیس شورای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت آغاز به کار کرد.

دکتر واعظ زاده در ابتدای این نشست به موضوع ضرورت روش‌شناسی اندیشه‌ورزی پیشرفت پرداختند.

در ادامه ایشان چنین عنوان کردند؛ در موضوع پیشرفت اسلامی ایرانی که به ابتکار رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شد، رهسپار چهار سفر هستیم که بی‌شباهت به اسفار اربعه نیست. سفر اول، که سفر عملی – نظری، بود با هدف طراحی الگو انجام شد. سفر دوم، اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی پیشرفت، که به موازات سفر اول تا حدودی انجام شد و موضوع بحث حاضر است سفری یکسر در وادی نظر است. سفر سوم گفتمان‌سازی و سفر چهارم تحقق و اجرای الگو است.
مقصد سفر اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی، رسیدن به اندیشه‌ها و نظریه‌های اسلامی ایرانی پیشرفت است. اندیشه‌ها و نظریه‌هایی که مکمل و پشتیبان هم باشند و زیر بنای مستحکمی برای حرکت پیشرفتی فراهم کنند؛ هم واقعیت‌ها را بدرستی تفسیر نمایند و هم راه را به روشنی بنمایانند. برای این منظور، ارائه اندیشه‌های پراکنده و نظریه‌های بی‌ارتباط با هم مفید نیست؛ حتی اگر در قلمرو و علمی خاص خود معتبر باشند. پیشرفت اسلامی ایران، رشته‌ی علمی و آکادمیک بسیطی نیست و به لحاظ گستردگی موضوعات در قلمرو همه اندیشکده‌ها قرار دارد. از این رو همسفران این سفر اعضای اندیشکده‌های الگو و دیگر صاحبنظران ذیربط هستند. توشه سفر را مرکز آماده کرده و می‌کند. در مسیر کلی این سفر قدم‌هایی برداشته شده و راهنمایی‌ها و تجربه‌های مفیدی در دست است. تهیه پیش‌نویس الگو که حاصل فعالیت علمی گروه بزرگی از متخصصان کشور در رشته‌های مختلف بود مهمترین تجربه است. این فعالیت با فرآیندی طراحی شده و در ساختار انسانی معینی به نتیجه رسید و الگویی جامع و منسجم را به کشور عرضه نمود. کاری که انجام شد و تجربه‌ای که حاصل گردید به لحاظ وسعت موضوع، شمار متخصصان، تنوع تخصص‌ها و کاربردی بودن و رسمیتی که داشت در مقایسه با مطالعات و پژوهش‌های گذشته و حال کم نظیر بود. در این تجربه، به نظریه‌پردازی و اندیشه‌ورزی گسترده پرداخته شد و دانش افزایی زیادی در موضوع پیشرفت اسلامی ایرانی انجام شد. اما هدف طراحی الگو بود و اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی جامع مورد نظر نبود. اکنون برای سفر اندیشه‌ورزی و رسیدن به مقصد نهایی، باید مسیر دقیق را تعیین کنیم. به عبارت دیگر باید راه و روش اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی را معین نمائیم. مهمترین پرسش این است که همسفران با تخصص‌های مختلف چگونه باید در موضوع واحد و برای رسیدن به مقصد مشترک همکاری نمایند. فعالیت علمی هریک یا هر گروه از همسفران، به صرف داشتن هدف واحد، برای رسیدن به مقصد کافی نیست و اگر تدبیری برای هماهنگی و همکاری اندیشیده نشود، مثل ندانستن راه و قدم زدن در جهات مختلف است.
توجه به مشاهدات و دستاوردهای جهانی برای این روش شناسی ضروری است. کلان روند توسعه علم حاکی از تجزیه رشته‌های دانشگاهی به شاخه‌های متعدد و پیدایش رشته‌های جدید است. در عمل، روند درهم رفتن حوزه کاربردها و برساخته‌ها شکل گرفته که در مقابل کلان روند علم است. حوزه اقتصاد و فرهنگ بویژه درهم رفته و کالاهای فرهنگی و اقتصاد فرهنگ و فرهنگ اقتصاد شکل گرفته است. محصولات نرم افزاری بویژه ماهیت یگانه تکنولوژیکی یا اقتصادی یا فرهنگی ندارند، بلکه ماهیتی ترکیبی پیدا کرده‌اند. در پاسخ به این دوگانگی؛ پژوهش‌های چند رشته‌ای، مشارکتی (participatory)، بین رشته‌ای، تقاطعی (cross disciplinary) و تحولی (transdisciplinary) و رویکردهای کل نگر و وحدت علم تعریف شده است. توسعه به عنوان مصداق برجسته‌ای از تخصص علمی غیر تک رشته‌ای با این نوع از پژوهش‌ها شناخته شده است. برای پاسخ به نیازما، پژوهش تحولی که بنا به تعریف بدنبال یکپارچه‌سازی چارچوب‌های فکری فراتر از دیدگاه‌های رشته‌ای و بر اساس ارزشها، معلومات ضمنی، دانش فنی و تجارب غیر آکادمیک است، بویژه اگر دیدگاه راهبردی ملی را در آن موثر بسازیم الهام بخش است.

تاریخ تمدن ایرانی اسلامی برای این منظور نکات مفیدی را گوشزد می‌کند. فارابی در طبقه‌بندی علوم، علم مدنی را به عنوان علم شناخت و تدبیر اجتماع مدنی تعریف می‌کند که با پیشرفت نزدیکی موضوعی دارد. وی جایگاه رفیعی به علم مدنی می‌دهد و آن را علمی جامع معرفی می‌کند و همه علوم را مقدمه آن می‌داند؛ همچنانکه اجتماع مدنی را عالی‌ترین پدیده انسانی می‌شناسد. از طرف دیگر فارابی علم مدنی را بر سایر علوم تاثیرگذار می‌داند و بر نقش تعیین کننده آن در کاربرد سایر علوم تأکید می‌کند. فارابی فلسفه مدنی را پایه علم مدنی معرفی می‌کند. وی علوم را با سه معیار شامل شرف موضوع، اهمیت کاربردها و روش تحقیق ارزیابی می‌کند. او علم مدنی را با هر سه معیار دارای فضیلت می‌داند. شاید تعمق در مباحث فارابی شیوه پژوهش این علم را به معنی امروزی بدست بدهد. ابن خلدون، علم عمران را به عنوان نظام قواعد تحول جامعه ابداع می‌کند که با پیشرفت اشتراکاتی دارد. وی با بررسی عقلی و استدلالی تجارب تاریخی، می‌کوشد تا اصول این علم را تدوین کند. خواجه نصیر در آثار خود در مبحث تدبیر مدن یا سیاست، به عنوان مهم‌ترین بخش از حکمت عملی، به مباحثی می‌پردازد که امروز تحت عنوان پیشرفت باید بررسی شود. روش او بیشتر انشایی و استدلالی است و تجارب مستقیم او در کشورداری پشتوانه آن است.
در علوم تجربی نمونه‌های زیادی از یگانه‌سازی رشته‌های علمی یا حل مسائل کاربردی با استفاده هم افزا از رشته‌های تخصصی در دست است. نمونه برجسته آن یکپارچه شدن دو حوزه الکتریسته و مغناطیس تحت عنوان الکترومغناطیس بود که قرن‌های طولانی جدا از هم تصور می‌شد. در پژوهش‌های اجتماعی، تلاش جان رالز برای تبیین نظریه عدالت بر اساس آزادی و نیز تلاش آمارتیاسن برای نظریه پردازی توسعه به مثابه آزادی از نمونه‌های معروف است. این رویکرد تا حدودی عبارت است از رفتن به ژرفای مباحث و یافتن اصول و مبانی مشترک و ساختن مبنای اندیشگی بر اساس آن.
در نهایت در متون دینی ما بویژه در قران کریم و نهج‌البلاغه فرازهای زیادی یافت می‌شود که فرارشته‌ای و مربوط به پیشرفت و سعادت اجتماعی انسان است و روش شناسی خاص خود را داراست.
نشست‌های تخصصی تعاملی با مدیریت دو یا چند اندیشکده که پیرامون موضوع واحد به تبادل نظر می‌پردازند و نیز تدوین نظام‌نامه جدید اندیکشده‌ها که بر هویت مشترک علمی و فکری اندیشکده‌ها تاکید می‌کند و در نهایت مباحثی که در خصوص ابعاد پیشرفت در شورای هماهنگی صورت گرفت از جمله گام‌هایی است که در مسیر هماهنگی و هم افزایی اندیشه‌ورزی در باب پیشرفت اسلامی ایرانی در مرکز برداشته شده است.
در یافتن راه اندیشه‌ورزی پیشرفت، توجه به دانسته‌های قدیم و جدید و استفاده از تجربه‌های خود و دیگران لازم است و کافی نیست. با هم اندیشی باید راه مناسب را پیدا کنیم. این راه هرچه باشد، یک نکته مسجل است و آن اینکه فراتر از موضوع رشته‌های دانشگاهی، باید به اندیشه‌های جدیدی دست پیدا کنیم که معرف پیشرفت باشد. یک نگرانی بجا در این راه، آسیب رسیدن به معیارهای علمی و نیز اصول پذیرفته شده رشته‌های تخصصی است. این آسیب اگر رخ دهد، نه تنها به لحاظ علمی زیانبار است بلکه از آن جهت که به الگوی اسلامی ایرانی که با ابتکار رهبر معظم انقلاب اسلامی طراحی شده مربوط است، موجب خدشه دار شدن جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و لذا باید از آن پیشگیری شود. از همین رو بود که عدم موافقت خود را با برنامه‌ریزی درسی و ایجاد رشته‌ای بنام پیشرفت اسلامی ایرانی، قبل از آن که محتوای کافی تهیه شود، اعلام کردیم. تضمین این پیشگیری، حضور متخصصان رشته‌های مختلف نه تنها در نفس اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی پیشرفت، بلکه در روش شناسی پژوهشی آن است.
این مطالب از باب طرح ضرورت امر به عرض رسید تا به همت همکاران گرامی روش شناسی اندیشه‌ورزی تبیین و تعیین گردد و مسیر نظریه‌پردازی پیشرفت را معین سازد.

Back to top